شعر | تقدیم به روح بلند استاد مولانا حبیب الله سپاهی
💠«تقدیم به روح بلند استاد مولانا حبیب الله سپاهی(رح)» زهجرت من بَسی بی تابم ای جان تو بودی ســـرور و مهتابم ای جان به این زودی کجا رفتی؟ حبیبم نگاه و روی زیبایـــــــــت طبیبم چو گل بودی در این مدرسه ی ما تو بودی همدم و محبوب دلها به هر جا خنده بر لب های […]
💠«تقدیم به روح بلند استاد مولانا حبیب الله سپاهی(رح)»
زهجرت من بَسی بی تابم ای جان
تو بودی ســـرور و مهتابم ای جان
به این زودی کجا رفتی؟ حبیبم
نگاه و روی زیبایـــــــــت طبیبم
چو گل بودی در این مدرسه ی ما
تو بودی همدم و محبوب دلها
به هر جا خنده بر لب های مهرت
بیفزود بر تنــــــــم ایمانی شعرت
پدر را تو شب و روز یار بودی
ز دلها تو غمــان را می رُبودی
تو معنای امید، غمخوار طلاب
غمینم من ز هجرت گوهر ناب
اَلا ای مرد اخلاص مرشد ما
رهِ جاوید تــــــو باشد رهِ ما
حبیب اللهِ این جـــــانان عاشق
بکرد گلچین تو را آن ذات خالق
دلم مجروح و اقوامت غمین اند
زداغ رفتنت جـــــانا حزین اند
خدا صبری بده صَبرم سر آمد
نفس از سینه و قَلبم در آمد
بکن جایش در آن جنات اعلی
تو ده این عاصیان را صبر والا
«محمد»را صبوری تو نصیب کن
در این راه علوم او را حبیب کن
✍شعری از دلداده راهت”محمدسپاهی نور”
دیدگاهتان را بنویسید