آخرین اخبار

حضرت محمد (صلّی الله علیه وسلّم) در نگاه مستشرقان

گردآورنده:  محمد علی سوره‌ گوشه‌ای از اعترافات اندیشمندان و متفکران بزرگ غربی درباره‌ی محمد- صلّی الله علیه وسلّم- بروز و ظهور دین مبین اسلام در پرتو رشادت‌ها و مجاهدتهای بی‌نظیر حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- دستاوردها و پیشرفت‌های غیرقابل انکاری برای بشریت به ارمغان آورده است. که کمترین دستاورد این سنبل آزادی و آزادگی، رهانیدن […]

اشتراک گذاری
۰۱ بهمن ۱۳۹۲
792 بازدید
کد مطلب : 579

گردآورنده:  محمد علی سوره‌

گوشه‌ای از اعترافات اندیشمندان و متفکران بزرگ غربی درباره‌ی محمد- صلّی الله علیه وسلّم-

بروز و ظهور دین مبین اسلام در پرتو رشادت‌ها و مجاهدتهای بی‌نظیر حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- دستاوردها و پیشرفت‌های غیرقابل انکاری برای بشریت به ارمغان آورده است. که کمترین دستاورد این سنبل آزادی و آزادگی، رهانیدن انسان از بندگی بندگان و رسیدن به قله‌ی انسانیت با گسترش علم و علم آموزی و تشویق و ترغیت یارانش به فراگیری آن بوده است. که قرنها بعد با عالمگیر شدنش تمدن‌هایی چون روم، مصر و ایران باستان را تحت تأثیر خود قرار داد و با انتقال مدبرانه‌ی آن توسط شاگردان با وفا و خستگی ناپذیرش، کشورهای اروپایی مثل اسپانیا، ایتالیا، انگلستان وآلمان و… سایر ملل جهان را متأثر گردانید.

منابع اطلاعاتی غرب درباره زندگانی حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- از سه طریق بوده است. اول: بیزانس، دوم: اسپانیا و سوم از طریق شوالیه‌هایی که در جنگهای صلیبی شرکت کردند. پس تعجبی ندارد که خوانندگان هنگام خواندن آثار چنین نویسندگانی علی‌رغم اعتراف به حقانیت، صداقت و پاکی محبوب و فرستاده‌ی امین خدا، بعضاً با تعصباتی همراه تخریب و یا عوام‌فریبی مواجه شوند.

اینک بخش کوچکی از اعترافات اندیشمندان و متفکران منصف:

سیمون آکلی، خاورشناس انگلیسی معتقد است «دانشی که ما اروپاییان داریم تماماً از مشرق نش‍أت گرفته است، آن‌ها که این دانش را نخست به یونانیان (مردمی مغرور و متکبر) منتقل کردند، که این رومیان به سهم خود از آنان استفاده کردند و پس از آن که بربریت و توحش در سراسر جهان غرب گسترش یافت، مسلمانان با فتوحات خود بار دیگر آن دانش را در اروپا رواج دادند و همه این‌ها را مدیون محمد- صلّی الله علیه وسلّم- هستیم.»

ولفگانگ گوته، شاعر معروف آلمانی: «محمد- صلّی الله علیه وسلّم- به عنوان انسانی خارق‌العاده، در کتابش قرآن، میراثی جاودانه از خود به جای گذاشته است. ارزشمندترین گوشه‌ی قلبم، مسخر تصویری از بهشتی است که محمد- صلّی الله علیه وسلّم- در کتابش نوید برخورداری از آن را داده است.»

امیل برنامکارم، خاورشناس انگلیسی: «من می‌خواستم شخصیت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- را به صورت واقعی تا آن جا که قدرت دارم، مجسم کنم… او با کمال اعتقاد به خود نشو و نمو کرد. بزرگ و کوچک در کارهای خود جهت مشورت به او مراجعه می‌کردند. او زندگی خود را با زحمت از دست مزد خود می‌گذراند. او ثروتی نداشت و به دست مزد خود اکتفا می‌کرد. سرمایه او در جوانی راست گویی، امانت داری، پاک دامنی و اخلاص بود. به خدا سوگند، همین صفات کمال، بهترین و پر ارزش ترین ثروت هاست. آری، چنین بود اوصاف شایسته محمد- صلّی الله علیه وسلّم- در میان اجتماعی که نه اخلاق داشت و نه کمال را درک می‌کرد.»

فرانسوا ولتر، اندیشمند فرانسوی می‌گوید: «محمد- صلّی الله علیه وسلّم- مرد بسیار بزرگی بود که بزرگ‌ترین مذاهب را برای بشر به ارمغان آورد. محمد- صلّی الله علیه وسلّم- برای اعراب دینی جدید آورد و به آن‌ها آموخت که خدای یگانه را پرستش کنند.

بی شک، محمد- صلّی الله علیه وسلّم- بسیار بزرگ بود و مردانی بزرگ نیز در دامان فضل و کمال خویش پرورش داد. او قانون‌گذاری خردمند، سلطانی دادگستر و پیامبری پرهیزکار بود و بزرگترین انقلاب‌های روی زمین را پدید آورد.

در وجود محمد- صلّی الله علیه وسلّم- چیز عجیبی است که بسیار پسندیده و دل‌نشین است. او انسان را به تعجب و تقدیر وا می‌دارد، به این که با جان خود در این نبردها، به تنهایی در مقابل آن همه مردم مشرک که در برابر او بودند و می‌خواستند افکار او را از بین ببرند، ایستادگی کرد و مردم را به عبادت خدای یگانه فراخواند. او سال‌ها در راه دعوت به خدا شکنجه و آزار را تحمل کرد.»

جان بروا، روزنامه نگار فرانسوی: «او(حضرت محمد) تمام خرافات و کارهایی که موجب به هم زدن اجتماع بشری و پیش آمدهای ناگوار و سلب اراده کار و فعالیت می‌شد، مانند جادوگری، فال‌بینی و طالع‌بینی، همه را از بین برد. خود ایشان با آن کمالات(ثبات قدم و استقامت) و آن جهاد با عظمت و صبر و بردباری در مقابل پیش‌آمدهای هولناک و تحمل آن همه مشقات، بهترین و بالاترین نمونه انسان کامل جامعه‌ای است که می‌خواست تشکیل دهد.»

گوستاو لوبون(دانشمند فرانسوی): «دانشمندان به نام این جوامع بر خلاف تلاش‌های مذبوحانه و توهین‌آمیز نه تنها پیامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن دینی می‌دانند، بلکه با صراحت تمام بر جهانی شدن دین اسلام ـ به علت مزایای بی‌شمار آن ـ اقرار نموده‌اند. و شاید توجه به این واقعیت‌ها توهین‌کنندگان را به درد آورده و آن‌ها را به ورطه بی‌فرهنگی و توهین کشانده است.»

پیامبری چونان محمد- صلّی الله علیه وسلّم- شایسته آن است که از آیین وی پیروی شود و برای پذیرش رسالتش بر یکدیگر پیشی گرفت زیرا دعوت شریف او بر شناخت آفریدگار و تشویق به امور خیر و باز داشتن از زشتی‌ها استوار است وهمه آنچه برای بشریت به ارمغان آورده زیبا و خوبی‌آفرین است.»

در جای دیگری می‌گوید:« محمد- صلّی الله علیه وسلّم- فوق‌العاده بر نفس خویش مسلط بود. کم سخن می‌گفت، ولی زیاد فکر می‌کرد. دارای عزم و اراده‌ی بی‌نهایت قوی بود. اگرچه وارستگی و سادگی وی حیرت‌انگیز بود، با این حال فوق‌العاده مقید بود که همیشه خود را تمیز و پاکیزه نگه دارد. در تمام عمر حتی اوقاتی که ثروتمند بود، هیچ وقت کارهای شخصی خود را به دیگری واگذار نمی‌کرد. قوت و توانایی او در تحمل مشقت و رنج فوق‌العاده بوده است. یکی از غلامانی که هیجده سال در خدمت وی به سر برده است، می‌گوید: «در تمام این مدت، یک حرکت یا سخن ملامت آور از پیامبر مشاهده نکردم.» در جنگ، بی‌نهایت دلیر بود و از هیچ خطری فرار نمی‌کرد. با این وصف، هیچ وقت هم بدون جهت خود را به مخاطره نمی‌انداخت و آن بی‌باکی و تهوری که عموماً در عرب دیده می‌شد، در او نبود.»

جواهر لعل نهرو در کتاب نگاهی به تاریخ جهان می‌گوید: «مذهبی که پیامبر اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- تبلیغ می‌کرد بواسطه سادگی و راستی و درستی آن و دارا بودن طعم دموکراسی و برابری مورد استقبال توده‌های کشورهای مجاور شد.

محمد- صلّی الله علیه وسلّم- برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلکه مدتی در سکوت زندگی کرد. مایه‌‌ی شگفتی و اعتماد هم‌وطنان خود واقع شد تا آن جا که به او لقب امین دادند. او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا کرد و آن‌ها را از مردمانی ساکن صحرا به سرورانی مبدل کرد که نصف جهان شناخته شده زمان خود را فتح کردند.»

ماهاتما گاندی، رهبر استقلال هند می‌گوید: «جالب است بدایند که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی در قلب میلیون‌ها انسان جا گرفته، محمد- صلّی الله علیه وسلّم- است. از این جا من متقاعد شده‌ام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم پیامبر کرد. محمد- صلّی الله علیه وسلّم- سخت ساده‌زیست بود، مثل دیگر پیامبران متقی بود، به شدت امانت‌دار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بی‌باکی، توکل مطلق به خدا و رسالت شخصی از ویژگی‌های محمد- صلّی الله علیه وسلّم- بود. قبل از استفاده از این ویژگی‌ها، او به هیچ‌وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمی‌کرد. وقتی من دومین جلد کتاب «زندگی نامه پیامبر» را تمام کردم، متأسف بودم که چرا نمی‌توانم از این زندگی بیشتر بخوانم.»

توماس کارلایل، اندیشمند معروف انگلیسی چه زیبا اقرار می‌کند: «که درستی و صداقت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- بود که مردم اطرافش را تحت تاثیر قرار می‌داد. تازه مسلمان، مسحور افسون شمشیر محمد- صلّی الله علیه وسلّم- نشده بودند. بلکه کلام تاثیرگذار، قاطع، ناب و بدیع محمد- صلّی الله علیه وسلّم- که مستقیماً از قلب هستی یعنی همان آفریننده جهان برخاسته بود، آنان را شیفته و مسحور کرده بود. جست‌و‌جو برای یافتن حقیقت غایی- و نه جاه‌طلبی- محمد- صلّی الله علیه وسلّم- را به طرح این پرسش‌ها برانگیخته بود: حیات چیست؟ مرگ چیست؟ من به چه باید باور داشته باشم؟ وظیفه من در این دنیا چیست؟

بگذار او را هر چه می‌خواهند بنامند. هیچ امپراطوری با تاج و دیهیم خویش چنین مورد اطاعت واقع نشده است که آن مرد در عبای ساده‌ دست‌دوخت خود. او که طی ۲۳ سال متحمل سخت‌ترین مصایب و آزمایش‌های زندگی شد و مشقات فراوان بر او گذشت. من شخصاً تمام خصوصیات یک قهرمان راستین را در او مجسم می‌بینم. همین و بس. این حکم قرآن بود، همان رحمت الهی و پاداش اخروی که محمد- صلّی الله علیه وسلّم- به پرهیزکاران نوید داده بود. این آتش اشتیاق الهی بود که چنان حمایت چشم‌گیر و گسترده‌ای را برای وی به ارمغان آورده بود. نه بی‌بندو باری و هرزگی.»

ماکس سایکس نویسنده انگلیسی: «محمد- صلّی الله علیه وسلّم- با برجستگی بی‌نظیر و تعلیمات پرمعنایش توانست اندیشه را با عمل جمع آورد و پیامبری با هوش و قانونگذار و گستراننده عدالت در میان مردم بود.»

تولستوی نویسنده و فیلسوف اخلاق‌گرای معروف روسیه که آموزه‌هایش سر مشق رهبران بزرگ سیاسی در جهان بوده است چنین میگوید: «شخص شخیص پیامبر اسلام- صلّی الله علیه وسلّم- سزاوار همه‌گونه احترام و اکرام میباشد. شریعت پیغمبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد.

محمد- صلّی الله علیه وسلّم- مردی بود که…. از میان مردمی بت‌پرست با اراده‌ی آهنین برخواست و آنان را به یگانه‌پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت بنابر این او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.»

در جای دیگری می‌گوید: «شکی نیست که محمد- صلّی الله علیه وسلّم- از مردان بزرگ و مصلحانی است که به حقیقت، خدمت بزرگی به بشر کرده است و همین برای فخر او کافی است که یک ملتی را به نور حق هدایت نمود و آنان را وادار کرد که به صلح و آسایش و آرامش بگراید و راه ترقی و مدنیت را به رویش باز کرد. بدیهی است آن چه کرده، کار بزرگی است که فقط از شخص قوی و با عزمی، ساخته است و چنین شخصی به حق، سزاوار همه گونه اکرام و احترام است.»

ولتر فرانسوی (به نقل از کتاب: اسلام از نظر ولتر) می‌گوید: «حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- بی‌گمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند، در روی زمین ایفا کرد.»

پیر سیمون لاپلاس، منجم، ریاضیدان بسیار معروف فرانسوی قرن ۱۸و ۱۹ میلادی میباشد که نظریات او تحولات بزرگی در نجوم ایجاد کرده است یکی از محققین غربی است که در مورد دین مبین اسلام چنین اظهار نظر نموده است (مجله مکتب اسلام اردیبهشت ۵۲ صفحه۶۹): «گر چه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است. بنابراین اعتراف میکنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه‌اش بزرگ و با ارزش میباشد و بهمین جهت از پذیرش تعالیم حضرت محمد بی‌نیاز نیستیم.»

پرفسور ویل دورانت مورخ و نویسنده آمریکایی ۱۹۸۱ ـ ۱۸۸۵ که میلیون‌ها نفر در جهان آثار او را مطالعه می‌کنند در رابطه با شخصیت بزرگ پیامبر بزرگوار اسلام چنین اظهار نظر می‌کند:

«اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم باید بگوییم که حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- از بزرگ‌ترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد، در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او می‌توان یافت که همه‌ی آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد- صلّی الله علیه وسلّم- از قبایل بت‌پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یک صد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن یک امپراتوری عظیم و پهناور به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمه جهان نفوذ دارد.»

ار. اف. بودلی، خاور شناس و نویسنده سوییسی می‌گوید: «کسی که درباره زندگی محمد- صلّی الله علیه وسلّم- تفکر کند، مبهوت حکمت و تدبیر او می‌شود و محمد- صلّی الله علیه وسلّم- را زنده‌ای می‌بیند که در هیچ عصر‌ی نمی‌میرد.»

کارن آرمسترانگ، نویسنده و محقق آمریکایی: «وقتی محمد- صلّی الله علیه وسلّم- دعوت خود را در مکه آغاز کرد، قبایل عرب در تضاد و از‌هم‌گسستگی دائمی به سر می‌بردند. هر قبیله‌ای قوانین داخلی خود را برپاداشته و در جنگ دائمی با سایر قبایل به سر می‌برد. اتحاد معنای خود را از دست داده و زندگی در لوای یک قانون همسان که بتواند جایگاه آن‌ها را در تمدن جهان مشخص سازد، غیرممکن به نظر می‌رسید. حجاز گویی محکوم به بربریت و خشونت بود و هیچ نشان و رنگی از تمدن در آن یافت نمی‌شد. ۲۳ سال بعد، وقتی محمد- صلّی الله علیه وسلّم- در ۸ ژوئن ۶۳۲ از دنیا رفت، توانسته بود کلیه قبایل عرب را به دور یک پرچم گرد آورد. این واقعه‌ای گران به حساب می‌آمد. با آن که بسیاری از اعراب بدوی(صحراگرد) هنوز در دنیای بت‌پرستی خود در خفا به سر می‌بردند. محمد- صلّی الله علیه وسلّم- نیز این را به خوبی می‌دانست، اتحاد آنان عملی و غیرقابل گسستن شده بود. محمد- صلّی الله علیه وسلّم- دارای ذوق و استعداد سیاسی خیلی بالایی بود. او شرایط داخلی زندگی آن‌ها را به کلی عوض کرد و ضمن رهایی از خشونت‌های بی‌حاصل و پراکندگی قبیله‌ای، هویت جدیدی برای قوم عرب ایجاد نمود. آن‌ها فرهنگ اصیل خود را بازیافته و تحت رهنمودهای محمد- صلّی الله علیه وسلّم- به آنچنان باوری رسیدند که در ظرف مدت صدسال، امپراطوری عرب از جبل الطارق تا هیمالیا وسعت یافت.»

ادوارد لین، خاورشناس انگلیسی: «محمد- صلّی الله علیه وسلّم- مردی غیور و پرشور و نشاط بود و همیشه از حق دفاع می‌کرد و با باطل می‌جنگید. او پیامبر آسمانی بود و همواره می‌خواست رسالت آسمانی خود را به بهترین وجه ادا کند و همان طور هم موفق شد، زیرا نشد روزی هدفی را که برای آن مبعوث شده بود، فراموش کند و هرگونه بلایی را در راه رسیدن به آن هدف تحمل می‌کرد تا این که به آنچه می‌خواست، رسید.»

کارن آرمسترانک، نویسنده و محقق آمریکایی: «اگر تهوّر سیاسی محمد- صلّی الله علیه وسلّم- تنها دارایی او بود، مستحق دریافت ستایش‌های ما نمی‌شد. حال آنکه موفقیت‌های او بیشتر متکی بر بینش دینی‌ای بود که به اعراب انتقال داد و تشنگی روحانی آن‌ها را سیراب نمود. محمد- صلّی الله علیه وسلّم- و مسلمانان اولیه، به هیچ‌وجه و برخلاف آنچه در ذهن مردم غرب می‌گذرد، موفقیت را به سادگی به دست نیاوردند. آن‌ها با تلاشی سخت و خشن راه خود را هموار نمودند و اگر پایداری محمد- صلّی الله علیه وسلّم- و یاران اولیه نبود، رسیدن به هدف کاری غیرممکن می‌نمود. درست است که در طی همه این سالیان پرمخاطره، محمد بر این باور بود که وحی الهی را دریافت می‌کند، ولی همه‌ی استعدادهای طبیعی خود را هم برای پیش‌بُرد اهداف به کار گرفت. مسلمانان نیز کاملاً از توانایی‌های اختصاصی پیامبر خود باخبر گشته و هوشیارانه فهمیدند که او در حال تغییر جریان تاریخ است.»

آنه ماری شیمل، خاورشناس و اسلام شناس آلمانی: «در غرب، هرکه در زمینه اسلام به مطالعه و تحقیق می‌پردازد و با تصویر‌گری سنتی از محمد- صلّی الله علیه وسلّم– آنچنان که طی سده‌ها نفرت و دشمنی در جهان مسیحیت گسترش یافته است- خو می‌گیرد، با مشاهده خصوصیات عرفانی و معنوی نیرومندی که از سوی سنت صوفی‌گری به این مرد نسبت داده شده شگفت‌زده خواهد شد، مردی که یک اروپایی معمولی عادت کرده او را به عنوان سیاستمداری حیله گر و شهوت ران و در بهترین حالت به عنوان بنیانگذار بدعتی که از مسیحیت نشأت می‌گیرد، بشناسد. حتی تازه‌ترین پژوهش‌ها در مورد پیامبر اسلام که صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان می‌دهند، هیچ چیزی از عشق عرفانی را که پیروانش نسبت به او احساس می‌کنند، فاش نمی‌کند. پیامبری که تا این اندازه به این اصل که خود او فرستاده خداست اطمینان داشت، بی‌گمان می‌بایست بزرگ مردی عبادت پیشه باشد، چرا که او درست از طریق دعا و نیایش موفق شده بود بارها و بارها حضور خدایی را که وی فرستاده بود، درک کند.»

واکستون کوستا، دانشمند ایتالیایی: «اگر کسی از من بپرسد که محمد- صلّی الله علیه وسلّم- که این همه مورد ستایش تو قرار گرفته، کیست، من با کمال احترام و ادب خواهم گفت: این مرد نامی و سرو بی‌مانند، کسی است که علاوه بر این که فرستاده خداوند بود، رییس و بزرگ حکومت اسلامی و واضع شریعت بی‌مانند آن است و همان‌گونه که حکومت او مرجع و پناه تمام مسلمانان و حامی مصالح اجتماعی آن‌ها بود، خود محمد- صلّی الله علیه وسلّم-، بانی و مؤسس آن، به تمام معنا، بزرگ‌ترین پیشوا و فرمانده سیاسی بود. سیادت و فرماندهی که بشر از آن برخوردار است، تجلی می‌نمود و در حقیقت، نظیر و مانندی برای آن نبوده و نیست.»

فونس اتین دینیته، اندیشمند اسپانیایی: «قناعت پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به اندازه‌ای بود که ضرب المثل شده بود. روایت شده است ایشان دو نوع غذا را با هم نمی‌خورد، مگر به طور تصادف. اگر گوشت میل می‌کرد، دیگر خرما نمی‌خورد و اگر خرما میل می‌کرد، دیگر گوشت نمی‌خورد. خیلی شیر را دوست می‌داشت، ‌چون شیر هم سیر و هم سیرابش می‌کرد. چه بسا ماه به ماه در خانه پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-، ‌آتش برای پختن نان یا غذایی روشن نمی‌شد. وقتی که گرسنگی سختی پیش می‌آمد، سنگی را به شکمش می‌بست تا کمتر احساس گرسنگی کند.»

آندره دیسون، اسلام شناس فرانسوی: «حضرت محمد- صلّی الله علیه وسلّم- خوش‌مشرب بود. مردم را با هم دوست می‌کرد و از هم متنفر نمی‌ساخت. با سخاوت‌ترین فرد هر ملتی را احترام می‌کرد و بر آن‌ها می‌گماشت. بر اصحابش ترحم می‌کرد و حقوق هم‌نشینان را نگاه می‌داشت، طوری که هر کسی خیال می‌کرد او را بیش از دیگران دوست می‌دارد. اگر کسی برای کاری با او رفیق می‌شد یا نزدش می‌رفت، صبر می‌کرد تا او از ایشان جدا شود. اگر کسی چیزی می‌خواست، یا حاجتش را می‌داد یا جوابش را با زبان خوش می‌داد. با سعه‌یصدر و اخلاق پسندیده‌ای که داشت، ‌هیبت و نفوذ خاصی در مردم داشت. هر کس دعوتش می‌کرد، اجابت می‌کرد و هر کس هدیه می‌داد، می‌پذیرفت و عوضش را می‌داد.»

یولیوس ولهائوزن، خاورشناس مشهور آلمانی: «پیش از هر چیز سر تا پای او را ایمان به خدای با عظمت و اقتدار و ایمان به روز قیامت و رستاخیز فرگرفته بود. آن یقینی که دل او را پر کرده بود، ‌به قدری زیاد بود که از او به بیرون تراوش می‌کرد. پیامبر ادراک کرد که مجبور است نور(اسلام) را نشر دهد و راه را برای برادرانش که در تاریکی به سر می‌بردند، نمایان و روشن سازد تا آن‌ها را از گمراهی نجات دهد. به همین جهت، ‌به سرعت، جامعه کوچکی را در مکه تأسیس کرد. چیزی که این جماعت را به هم ارتباط می‌داد، اعتقاد به خدایی بود که به چشم دیده نمی‌شد و او خالق دنیا و مالک جان‌ها بود.»

رنه دکارت، فیلسوف معروف فرانسوی می‌گوید: «ما و مسلمانان با هم زندگی می‌کنیم، آن‌ها به هر دو رسالت عیسوی و محمدی عمل می‌کنند، ولی ما به رسالت دوم عمل نمی‌کنیم. اگر منصف بودیم با آن‌ها در کنار هم قرار می‌گرفتیم زیرا در رسالت آن‌ها چیزی وجود دارد که برای هر زمانی ملایمت دارد و پیامبرشان کسی است که عرب از تبری جستن از قرآن و فصاحت آن ناتوان مانده اند. بلکه تاریخ مردی فصیح‌تر در زبان، بلیغ‌تر در منطق و بزرگ‌تر در آفرینش مانند او نیاورده بود و این نشانه‌ی آن است که پیامبر اسلام از صفات حمیده‌ای که به او اهلیت یک پیامبر خاتم حلقه‌های انبیا را داده است، برخوردار بوده و اکنون صدها میلیون انسان دیانت او را به گردن گرفته‌اند.»

آلن دوسیله، اسلام شناس فرانسوی: «همه درباره‌ی وی می‌گویند علاوه بر این که عرفان آسمانی را بر مردم عرضه می‌کرد، اعمال زندگی و جهادهای بزرگ و رسیدگی به امور مذهبی و سیاسی او کاملاً حساب شده بود که قدرتی مافوق انسانی، قدرتی که غیر از نیروی خدایی چیز دیگری نبود، ‌از خواسته‌های او پشتیبانی می‌کرد. قرآن هم که برترین کتاب‌های آسمانی است، این مسائل را به خوبی تاکید می‌کند. هر یک از حرکات و سکنات این پیامبر بزرگ حاکی از یک دنیا شگفتی‌های بی‌مانند است او در معاشرت خود با دیگران، در معاملات بازرگانی، در نصایح و اندرزهایی که به دوستان خود می‌داد و بالاخره در کوچک ترین دقایق زندگی چنان والا و بزرگوار بود که تا کنون هیچ یک از پیامبران نتوانسته‌اند مانند او مقامی چنین بالا و ارزنده داشته باشند. آیا برای شناختن این شخصیت بزرگوار لازم است مسلمان باشیم تا بدانیم او چه انقلاب اخلاقی به وجود آورده است؟ نه هرگز! زیرا شکوفایی قانون او چنان روشنی در جهان به وجود آورد که همه مردم دانستند فرمان او شامل حقایق تازه‌ای است که تا آن روز کسی درک نکرده بود.»

پیتر لامارتین، شاعر بزرگ فرانسوی: «او (محمد- صلّی الله علیه وسلّم-) پرستش‌گاه‌ها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشه‌ها و نفوس را متحول کرد. صبر او در پیروزی و بلند همتی تماما در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمان‌روایی، نمازهای بی‌نهایت او، زمزمه‌های سرّی او با خدا، ‌مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، همه گواه بر عدم هوی‌خواهی اوست. ایمانی راسخ به او قدرت داد تا یک عقیده‌ی دینی را اصلاح کند. این عقیده‌ی‌ دینی دو اقرار دارد: یگانگی خدا و غیر مادی بودن او، اول این که، خدا چیست، اقرار بعدی این که خدا چه نیست. ابتدا سرنگونی خدایان دروغین با شمشیر، سپس شروع یک عقیده با گفتار، حکیم، سخن‌ران، رسول، قانون‌گذار، سلحشور، فاتح ابواب عقاید، اعاده‌کننده منطقی در آیینی بدون تجسم خدایان و سرنگون‌کننده طاغوت‌های زمان، کسی نیست جز محمد- صلّی الله علیه وسلّم-. حال سؤال این که، با توجه به همه معیارهایی که عظمت بشری سنجیده می‌شود، آیا هیچ کس بلندبالاتر از محمد- صلّی الله علیه وسلّم- وجود دارد؟ محمد- صلّی الله علیه وسلّم- در چنین زمینه‌هایی متنوع از تفکر و رفتار بشری تربیت شده است. ریز و درشتی که در مورد زندگی خصوصی و خطابه‌های عمومی او ذکر شده، دقیقاً سندیت دارد و از روی ایمان، صادقانه برای روزگار ما نگه داشته شده است. صحت یادداشت‌ها آنقدر حفظ شده است که نه فقط پیروان مومن به او، ‌بلکه به وسیله منتقدان متعصب او نیز تایید شده است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقی معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن امور، دوستی باوفا، همنشینی زیبا، شوهری علاقمند، پدری با محبت بود، همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هر کدام از این جنبه‌های مختلف زندگی بر او برتری یابد، یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوع‌دوست بود که چنین کمالات باور نکردنی را در خود جمع کرده بود.»

آلفونس دولامارتین شاعر و نویسنده فرانسوى درباره پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-: «اگر بزرگىِّ هدف، کمىِ وسایل و عظمت نتیجه را براى یک نابغه‌ی بشرى مقیاس بگیریم در تاریخ نظیرى مانند حضرت محمّد- صلّی الله علیه وسلّم- نمى‌توان یافت، وى در ثُلث اراضى مسکونى امپراطورى‌ها، ارتش‌ها، قوانین، خاندان‌ها و توده‌هاى عظیم بشرى را به حرکت در آورد، بیشتر و با عظمت‌تر از آن این است که عقل‌ها، اندیشه ها، عقیده‌ها و روان‌ها را به نهضت در آورد.

هیچ فردى داوطلبانه یا از روى اجبار هدفى عالى‌تر از هدف پیامبر اسلام نداشته است زیرا دین اسلام موجب از بین بردنِ موهوم‌پرستى گردیده است، همان موهوم‌پرستى که بین خدا و مخلوقش به وجود آمده بود و همچنین باعث نزدیک کردن انسان به خدا و توسعه‌ی عقیده معقولِ خداپرستى میباشد و در میان آن همه هرج و مرج و بى‌نظمى و اغتشاشِ بت‌پرستان و معتقدین به خدایان متعدّد، اسلام تنها فکر منطقى مى‌باشد.

هیچ پیامبرى نتوانسته است مانند پیامبر اسلام انقلابى آن چنان مقدّس و طولانى و پر اهمیّت در آن مدت خیلى کم به مرحله عمل در آورد زیرا هنوز دو قرن از آغاز کار پیامبر اسلام نگذشته بود که دین او نُضج گرفت و اول بار در سه ناحیه عربستان و سپس در سایه‌ی کلمه توحید سواحل رود سیحون و هند غربى و مصر و حبشه و تمام آفریقاى شمالی و بیشتر جزایر مدیترانه و قسمتى از خاک فرانسه و قسمت عمده سرزمین اسپانیا گسترش یافت.»

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

* Copy This Password *

* Type Or Paste Password Here *