زلزلهای دیگر، به نام «بیبرنامگی» در راه است!
زلزلهای دیگر، به نام «بیبرنامگی» در راه است! نویسنده:کتایون محمودی روزنامه نگار وفعال اجتماعی زنان ▪️روز بیست و هشت آبان ماه، همراه کاک حسن و گروهی از برادران مکتب قرآن، راهی منطقه ازگله، ثلاث، کوییک و سرپل ذهاب شدیم. محمولهٔ کمکهای مردمی ”مشهد“ نیز شب قبل به کرمانشاه رسیده بود و اصرار داشتند به طرف […]
زلزلهای دیگر، به نام «بیبرنامگی» در راه است!
نویسنده:کتایون محمودی روزنامه نگار وفعال اجتماعی زنان
▪️روز بیست و هشت آبان ماه، همراه کاک حسن و گروهی از برادران مکتب قرآن، راهی منطقه ازگله، ثلاث، کوییک و سرپل ذهاب شدیم.
محمولهٔ کمکهای مردمی ”مشهد“ نیز شب قبل به کرمانشاه رسیده بود و اصرار داشتند به طرف منطقه بروند.
توضیح ما برای توقف آن در کرمانشاه و انبار کردنش، به گوش کسی نرفت.
راننده و همراهان خستهی چهار کامیون، شب را در منزل ماموستا علی آقا صالحی (همسرم) ماندند و فردا صبح علی الطلوع راهی سرپل ذهاب شدند.
تلاش، برای توقف این روند و سد کردن اسراف، به علت کمبود انبار و سوله برای نگهداری این کمکها، نکتهای است که باید برای حلش خِرد جمعی و همتی دیگر را تجهیز کرد.
مواد غذایی، آب و دیگر اقلام خوراکی، در حد اشباع به تمام مناطق رسیده و گاهی صحنههایی از اسراف، جان آدم را میآزارد.
مناظری از عدم رعایت بهداشت، بیتوجهی به حیف و میل مواد، آشفتگی مدیریت، به چشم میخورد. کنار این همه ایثار مردم، که از مناطق فقیرنشین جمع میشد و به منطقه سرازیر شده، حیف و صد حیف که چنین از بین برود. خستگی این چند روز به جانم ماند؛ وقتی نان و آب و مواد غذایی و حتیٰ بهداشتی، آن میان داشت از بین میرفت و اسراف در حد زیاد، صورت میگرفت…
عکسهایی دارم از «آتش زدن تپهای از لباس و کفش» که انگار تمام دودش به چشم من میرفت؛ غصه دلم را فشرد وقتی همه چیز آن میان بود و شلختگی و ریخت و پاش را میدیدم. جاهایی طاقت نیاوردم و صدایم را بلند کردم، نعمت خدا زیر دست و پا بود و مردم رویش راه میرفتند…
فغانم وقتی بیشتر شد که از زیادی نعمت، بیاعتنایی به اقلام را دیدم. به نظرم به عنوان یک فعال اجتماعی و روزنامهنگار، باید تذکر دهم و خواهش کنم که به خاطر خدا به داد این نعمتها برسید، نیروی کمکی برای بستهبندی، تقسیم درست و عادلانه و نظارت بر توزیع، کمپین و گروه تشکیل دهند و به انبارها و محل تخلیهٔ بارها بروند.
مجزا کردن اقلام و ردیفبندی آن، هم کار توزیع را آسان میکند، هم وسایل میان دست و پا و ازدحام از بین نمیرود.
از مردم تمام ایران، از دلاورانی که در این میدان هم زلزله را شرمنده کردند، از همهی اقشار میخواهم که کار جمعآوری مواد غذایی و پوشاک را متوقف کنند و فقط به جمعآوری پول نقد مردم را تشویق و تحریض کنند تا هر چه زودتر، کار بازسازی و خرید لوازم ساختمانی شروع شود.
دوباره از مردم تقاضا دارم: «از هیجان و غلیان عواطفشان بگذرند و حقایق را از زبان ما بشنوند… من تمام این روزها، بین مردم بودهام، خوب و دقیق همه چیز را میبینم و لمس میکنم، همه زلزله را میبینند، اما من جزییات را گزارش میکنم و تصویر بر میدارم؛ کوههای لوازم مورد نیاز را دیدم که اسراف تخریبش کرده است.
دیگر به کمک غیر نقدی هیچ احتیاجی نیست، خواهش میکنم گوش کنید و این پیام مرا پخش کنید، بفرستید به شرق و غرب ایران، به شمال و جنوب و مرکز… به هر جا که ارتباط دارید، بفرستید، تصویرها را پخش کنید و اطلاعرسانی نمایید… نعمت خدا را نفرستید که به شدت اسراف شده و مردم میان چادرهایشان، جایی برای نگهداریش ندارند؛ انبارها هم بینظم و به حدی آشفته است که قابل تصور نیست…
توجه را به طرف کمکهای نقدی، آن هم به حساب و کارتهای مؤسسه و افراد معتبر بفرستید، تا این مورد هم هرز نرود…
با همین قلم، درود میفرستم بر مردمم که پیشی گرفتند و قبل از مسؤولین به داد ملت رسیدند و حماسه خلق کردند.
میبوسم دست تکتک زنان خیری که از تمام ایران، آستین همت بالا زدند و به هر شکلی، به فریاد ملت رسیدند. این چند روز که با مجمع زنان خیّر خراسان جنوبی و خانم نظری که ارتباطش پیوسته و کمکهایشان راهی بود، تشکر ویژه دارم و به عنوان سفیر و نمایندهٔ زنان آن منطقه، پیام مرا پخش کند و به همه برساند، تا از سوء استفادهها، اسراف و تبذیرها، آشفتگیها و بیاعتنایی به نعمت خدا، جلوگیری شود…
▫️تا میتوانید این پیام را پخش کنید تا جلوی یک فاجعه به نام دیگر گرفته شود…/ سنت آنلاین
دیدگاهتان را بنویسید