آخرین اخبار

قرآن، اسلام و پیامبر(ص) از منظر دانشمندان و متفکران غرب

چه بسا برای مسلمانی واقعی و کسی که از عمق جان به اسلام و آموزه های وحیانی آن ایمان دارد، گمانه ریزی و شبهه افکنی­های دشمنان مهم نباشد و خللی در باور وی ایجاد نکند ولی کسانی می خواهند بدانند متفکران و دانشمندان دیگر ملل در مورد اسلام و قرآن کریم چگونه می اندیشند، لذا […]

اشتراک گذاری
۲۶ فروردین ۱۳۹۴
301135 بازدید
کد مطلب : 3622

چه بسا برای مسلمانی واقعی و کسی که از عمق جان به اسلام و آموزه های وحیانی آن ایمان دارد، گمانه ریزی و شبهه افکنی­های دشمنان مهم نباشد و خللی در باور وی ایجاد نکند ولی کسانی می خواهند بدانند متفکران و دانشمندان دیگر ملل در مورد اسلام و قرآن کریم چگونه می اندیشند، لذا در این مقال دیدگاه و نظر عده ای معدود از اساتید و دانشمندان غیر اسلامی را ذکر خواهیم کرد، بدان امید مطلوب واقع گردد.

*سر ویلیام موئیس، دانشمند و مورخ انگلیسی(۱۸۱۹- ۱۹۰۵ م)

«قرآن محمد (ص) کتابی است پر از دلائل واضح منطقی و مسایل بی شمار علمی و قوانین قضایی و حقوقی و دستورات عالیه که برای حفظ حیات اجتماعی و مدنی در این کتاب مقدس با عبارات ساده و در عین حال محکم و منظم آنده است که خوانندگان را مجذوب می نماید.»

*فردگیوم، استاد دانشگاه لندن، دانشمند انگلیسی (متولد ۱۸۸۸م )

«قرآن، کتابی است جهانی، که ادبیات خاصی دارد و نمی توان تأثیر آن را در ترجمه حفظ کرد. قرآن آهنگ خاص و زیبایی عجیب و تأثیر عمیقی دارد، که گوش انسان را نوازش می دهد.

بسیاری از مسیحیان عرب، تحت تأثیر شیوه ی ادبی قرآن قرار گرفته اند. قرآن بسیاری از مستشرقین را نیز به خود جلب کرده است، هنگامی که قرآن خوانده می شود ما مسیحیان می بینیم که اثری جادویی دارد که توجه شنونده را به سوی جملات عجیب و اندرزهای عبرت انگیز خود جلب می کند. وجود چنین امتیازاتی این طرز تفکر را می بخشد که قرآن قابل رقابت نیست و حقیقت این است که در ادبیات عربی با آن همه گستردگی که در نثر و شعر دارد چیزی که بتواند مقارنه با قرآن کند یافت نمی شود.»

*پروفسور آرتور آربری، دانشمند و خاورشناس انگلیسی (۱۹۰۵- ۱۹۶۹م )

«زمانی که به پایان ترجمه ی قرآن نزدیک می شدم، سخت در پریشانی به سر می بردم، اما در طول ایام پریشانی قرآن نویسنده را چنان آرامشی می بخشید و چنان حفظ می کرد که برای همیشه رهین منتش گردید.

از این جهت، من سپاس خود را به آن قدرتی که به بشر الهام نمود و به آن پیامبری که نخستین بار این صحیفه را ابلاغ کرد تقدیم می دارم.

… در تمام این مدت که وظیفه ی مطلوب خود را انجام می دهم خاطرات آن شب های رمضان را به یاد می آورم؛ آن هنگامی که در ایوان خانه ی جزیره مانند خود نشسته بودم در حالی که شیفته و فریفته ی الحان خوش قرآن شیخ ریش سفید همسایه بودم که با لذت زیاد و اشتیاق تمام برای مؤمنان و پرهیزکاران قرآن تلاوت می کرد و من در حالی که دیانت اسلام ندارم، قرآن را خواندم تا آن را درک کنم و به تلاوت آن گوش دادم تا مجذوب آهنگ های نافذ و مرتعش کننده اش شوم و تحت تأثیر آهنگ هایش قرار گیرم و با همان کیفیت که مؤمنان نخستین و و اقعی داشتند نزدیک گردم تا آن را بفهمم.

در برابر آن زحمات، این نعمت عظمی که درک قرآن است برایم حاصل شد، لذا این اثر ناقص – یعنی ترجمه خود را به یاد آن خاطرات رؤیا انگیز شب های مصر اهدا می کنم.»

*هربرت جورج ولز، دانشمند و محقق انگلیسی (۱۸۶۶- ۱۹۴۶م )

در پاسخ سؤالی که یکی از مجله های علمی اروپا نموده بود که بزرگ ترین کتابی که از آغاز تاریخ بشر تاکنون بیشتر از سایر کتب در دنیا تأثیر بخشیده و از همه مهم تر به شمار آمده کدام است، چند کتاب را نام برده و در پایان نوشت:

«اما کتاب چهارم که مهم ترین کتاب دنیاست، قرآن است؛ زیرا که این کتاب آسمانی اثری که در دنیا گذارد نظیر آن را هیچ کتابی به خود ندیده است. قرآن کتاب علمی و دینی و اجتماعی و تهذیبی و اخلاقی و تاریخی است. مقررات و قوانین و احکام آن با اصول قوانین و مقررات دنیای امروز تطبیق می کند و برای همیشه قابل پیروی و عمل است هر کس بخواهد دینی اختیار کند که سیر آن با تمدن بشر پیشرفت داشته باشد باید که دین اسلام را اختیار نماید و اگر خواهد که معنی این دین را بیابد به قرآن مراجعه کند. قرآن بهترین راهنمایی یک عقیده قلبی یعنی توحید و اخلاق فاضله است. در قرآن بهترین عبارات و عالی ترین جملات نازل گردیده، اسلوب فصاحت و بلاغت آن به حدی زیباست که عقول عقلا را حیران ساخته است، قرآن کتابی است ابدی و جهانی.»

*ج.م.رود ویل، اسلام شناس انگلیسی

وی در مقدمه ای که بر ترجمه قرآن نوشته و در سال ۱۸۷۶ م به طبع رسیده، چنین نظر داده است:

«باید اعتراف کرد که قرآن، به واسطه ی ارشادات عالیه و نظریات عمیقش سزاوار است که مورد توجه کامل قرار گیرد. این کتاب همان روح قوی می باشد که یک ملت نادان و فقیر را منقلب ساخت و تمدن نیرومندی را که رونقی کامل داشت به وجود آورد. تمدنی که بال های خود را از سمت مغرب تا اسپانیا و از سمت مشرق، به حدود هند گسترش داد و در اندک زمانی امپراطوری بزرگی را تأسیس نمود. قرآن، مقام والایی دارد؛ زیرا نام خداوند و خالق جهان و ستایش او را در میان ملل بت پرست نشر داد و آن را به همه کس اعلام نمود. اروپا باید فراموش نکند که مدیون قرآن است. همان کتابی که آفتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی در اروپا، جلوه گر ساخت.»

*دکتر مارکس، دانشمند انگلیسی(۱۸۱۸- ۱۸۸۳م )

«قرآن، شامل تمام پیام های خدایی است که در تمام کتب مقدس عموماً برای جمیع ملل آمده و آن از جمله مسایلی است که فکر و اندیشه خداشناسی و یگانه پرستی را تأیید نموده، وحدانیت مصدری را تثبیت می کند که راهنمایان بشر و معلمان بزرگ تعلیمات خود را از آن گرفته و از آن استمداد می جویند.

در قران آیاتی موجود است که اختصاص به طلب علم و دانش و تفکر و بحث و تدریس دارد و چاره ای جز این اعتراف ندارم که این کتاب محکم بسیاری از اشتباهات بشر را تصحیح کرد.»

*کینت گریک، استاد دانشگاه کمبریج انگلستان

«من مسلمان نیستم تا بگویم قرآن کلام خدا می باشد. ولی در مدت چهارده قرن که از آمدن قرآن می گذرد هیچ کس نتوانسته است در زبان عربی کلامی بیاورد که با قرآن برابری نماید. قرآن کتابی نیست که برای یک دوره به خصوص آمده باشد، کتابی است جاوید برای تمام اعصار و تا جهان است نوع بشر می تواند (و باید) که قرآن را راهنمای زندگی خود قرار بدهد و بر طبق دستورهای آن رفتار نماید. چرا قرآن برای یک دوره به خصوص نیامده و هرگز کهنه نمی شود و تا روزی که نوع بشر باقی است راهنمای انسان خواهد بود؟ زیرا چیزی وجود ندارد که در قرآن نیامده باشد. هنگامی که قرآن را برای نخستین بار گشودم و تحت تأثیر آن قرار گرفتم، تصور کردم اثری که آن کتاب در من کرده استثنائی است و در سال های بعد که با چندین تن از مترجمان قرآن به زبان های اروپائی مکاتبه کردم و بعضی از آن را نیز دیدم، دریافتم تأثیری که خواندن قرآن در ما اروپاییان می کند همگانی است، اما مشروط بر این که قرآن در متن اصلی خوانده شود و ترجمه قرآن در هیچ یک از زبان های اروپائی تأثیر متن اصلی را ندارد.»

*ویل دورانت، دانشمند محقق و مورخ معروف معاصر (متولد ۱۸۸۵م )

«در قرآن قانون و اخلاق یکی است، رفتار دینی در قرآن شامل رفتار نبوی نیز هست و همه ی امور آن از جانب خدا و به طریق وحی آمده است. قرآن شامل مقرراتی در خصوص ادب و تندرستی و ازدواج و طلاق و رفتار با فرزند و برده و حیوان و تجارت و سیاست و ربا و دین و عقود و وصایا و امور صناعت و مال و جریمه و مجازات و جنگ و صلح است. مدت چهارده قرن قرآن در حافظه ی اطفال مسلمان محفوظ مانده و خاطرشان را تحریک کرده، اخلاقشان را فرم داده و قریحه صدها میلیون مرد را صیقلی کرده است. قرآن در جان های ساده عقایدی آسان و دور از ابهام پدید می آورد که از رسوم و تشریفات ناروا و از قید مراسم بت پرستی و کاهنی آزاد است و ترقی اخلاق و فرهنگ مسلمانان به برکت آن انجام گرفته و اصول نظم اجتماعی و وحدت جمعی را در میان آن ها استوار کرده و به پیروی مقررات بهداشت ترغیبشان کرده، عقولشان را از بسیاری اوهام و خرافات و از ظلم و خشونت رهایی داده است.»

*دکتر فیلیپ.ک.حتی، استاد دانشگاه پرینستون (متولد ۱۸۸۶م )

«قرآن کلام خداست و آخرین کتاب وحی نازل از آسمان است. این کتاب الهی ازلی و غیر مخلوق است. آن چه از قرآن است: از حروف و قراآت و اسالیب لغوی و مجازات کلامی مطابق است بعینه با ام الکتاب یا لوح محفوظ که در سماء علوی ابدالاباد وجود دارد. قرآن از تمام معجزات بزرگ تر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند همانا از آوردن مثل آن عاجز خواهند ماند … مؤثرترین قسمت های قرآن شریف که به اعماق ضمیر و درون نفس انسانی نفوذ می کند آن قسمتی است که از مسئله آخرت و عقبی سخن می گوید … اوامر و احکام قرآنی منحصر به چند اصل نیست؛ مثلاً قاعده ی احسان یکی از مقررات شریف قرآنی است و مانند دیگر کتب آسمانی که متضمن تعالیم عالیه اخلاقی است در قرآن شریف آیات عدیده که نمونه اعلای مکارم اخلاق است نازل شده.»

*پروفسور مری گلیورد دورمان، دانشمند و خاورشناس

«قرآن لفظ به لفظ به وسیله ی جبرئیل بر محمد (ص) وحی شد و هر یک از الفاظ آن کامل و تمام است. قرآن معجزه ای است جاوید و شاهد بر راست بودن ادعای محمد (ص) قسمتی از جنبه ی اعجاز آن مربوط به سبک و اسلوب انشای آن می باشد، و این سبک و اسلوب به قدری کامل و عظیم و باشکوه است که در حقیقت امر نه جن و نه انس توانائی برآوردن مثل آن را ندارند و نمی توانند کوچکترین سوره ای نظیر و شبیه به آن بیاورند. قسمت دیگر از اعجاز قرآن مربوط به تعلیمات و پیشگویی هایی است که در آن مندرج می باشد و این قرآن به نحو اعجاز دارای اطلاعاتی است که مرد درس نخوانده ای؛ مانند محمد (ص) هیچ گاه قادر نبود شخصاً آن کلمات و الفاظ و اطلاعات را جمع آوری کرده باشد.»

*دکتر جرینه، هنگامی که علت مسلمان شدن او را سؤال کردند، پاسخ داد:

«من در تمام آیات قرآنی که در زمینه ی علوم طبیعی و بهداشتی و طبّی بود مطالعه کردم و آن ها را به خوبی فهمیدم و با علوم جدید منطبق دیدم از این رو مسلمان شدم؛ زیرا یقین کردم که محمد (ص) متجاوز از هزاران سال پیش بدون این که معلم بشری داشته باشد، حق را بیان کرده است اگر هر عالمی آیات مربوط به علم خود را در قرآن مطالعه کند و خود را از غرض دور نگه دارد، بدون تردید مانند من مسلمان خواهد شد.»

*سدیو، مستشرق و نویسنده مشهور فرانسوی (۱۸۱۷- ۱۸۹۳)

«در قرآن چیزی از مقررات اخلاقی و اجتماعی فرو گذار نشده و قوانین آن بر پایه ی علم و اساس آن بر عدل و احسان استوار است و هدف آن نشان راه حق و جلوگیری از باطل و دفع گمراهی و ضلالت و بیرون راندن بشر از تاریکی های ذلت و خواری به سوی نور و فضایل و کمالات انسانیّت است. قرآن توانست مردم عرب را از انواع فجایع و رسوایی ها و ارتکاب گناه بازدارد و آن ها را به راه راست هدایت فرماید، این کتاب مشتمل بر حقایقی است که چشم های عیب جویان را از دیدن و گوش های آن ها را از شنیدن کور و کر کرده است.»

*دکتر موریس فرانسوی

«محققاً قرآن بهترین و برترین کتابی است که قلم صنع و دست هنر ازلی برای بشر، ظاهر ساخته است. قرآن برترین کتابی است که عنایت ازلی به سوی بشر فرستاد و آن کتابی است که شک و ریب در آن راه ندارد. بدون کوچک ترین اغراق یا تعصّب باید گفت از همه جهات معجزه است.

*پروفسور هانری کربن، اسلام شناس معاصر فرانسوی

«اگر اندیشه محمد (ص) خرافی بود و اگر قرآن او وحی الهی نبود، هرگز جرأت نمی کرد بشر را به علم دعوت کند. هیچ بشری و هیچ طرز فکری به اندازه محمد و قرآن به دانش دعوت نکرده اند تا آن جا که در قرآن نهصد و پنجاه بار از علم و فکر و عقل سخن به میان آورده است.»

منبع: دین سوزی معاصر / مؤلف: کمال روحانی / انتشارات: آراس ۱۳۹۰

 

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

* Copy This Password *

* Type Or Paste Password Here *