به یاد مولوی حبیب الله سپاهی
💠به یاد مولوی حبیبالله سپاهی آشنایی من با مولوی حبیبالله سپاهی از وقتی رقم خورد که برای تدریس، به مدرسهی دینی دارلقرآن سراوان رفتم. حدودا سه سال با ایشان همکار و از نزدیک در ارتباط بودم. وظیفه خود میدانم در حد آشناییام، چند سطری را از خصوصیاتش بنویسم. ▫️ویژگیهای اخلاقی ایشان مرحوم مولوی حبیبالله مزیّن […]
💠به یاد مولوی حبیبالله سپاهی
آشنایی من با مولوی حبیبالله سپاهی از وقتی رقم خورد که برای تدریس، به مدرسهی دینی دارلقرآن سراوان رفتم. حدودا سه سال با ایشان همکار و از نزدیک در ارتباط بودم. وظیفه خود میدانم در حد آشناییام، چند سطری را از خصوصیاتش بنویسم.
▫️ویژگیهای اخلاقی ایشان
مرحوم مولوی حبیبالله مزیّن به اخلاق خوب و شایستهای بود. دلسوز، مهربان و خندهرو بود و با کسی که به ملاقاتش میرفت، با تبسم استقبالش میکرد. به دیگران احترام میگذاشت. هرچند گاهی که گذرم به مسجدش میافتاد جویای احوال میشد و پیشنمازم میکرد.
تواضعش چنان بود که اگر به سخنرانی یا سرودن شعر در جلسهای دعوت میشد بدون التماس متقاضی میپذیرفت.
▫️حساس بودن در وقت تدریس
مرحوم مولوی سپاهی هنگام تدریس، یک دقیقه از زنگ مدرسین دیگر را نمیگرفت و خودش نیز از اینکه دیگران یک دقیقه از زنگش را بگیرند حساسیت نشان میداد. به محض اینکه زنگش میرسید، دم کلاس جلوی مدرّس دیگر میایستاد تا مجبور شود هر چه زودتر جا را برای او خالی کند.
▫️کمک کردن به دیگران
ایشان، از هیچ نوع کمکی به دیگران دریغ نمیورزید. در حد توان خودش در برآوردن نیازهای دیگران میکوشید. زمانی که در دارالقرآن بودم در یادگیری برنامههای گوشی موبایل، کمک شایانی به من کرد. هروقت نیاز به راهنمایی داشتم بدون اخم و با خوشرویی راهنماییم میکرد. این رفتار را با بقیه همکاران نیز داشت.
▫️خستگیناپذیری
اگر این صفت را به ایشان بدهم فکر نکنم مبالغه باشد. چون به گفتهی مولوی اسحاق سپاهی، مدیر دارالقرآن سراوان، کاری که ایشان انجام میداد در واقع کار یک مجموعه بود؛ اما وی همهی کارها را به تنهایی ترتیب میداد. در مدرسه مسئولیت های زیادی بر دوش داشت. امور کامپیوتری، تهیه نشریه، تمرین شعر و سخنوری طلاب، معاونت پرورشی، امور مکاتب خواهران و … .
علاوه از این خدمات، در فضای مجازی به کثرت فعالیت دینی داشت. گروههایی که او دایر میکرد، حاوی مطالب زیبا و ارزندهای بود. کانال تلگرامی مدرسه را به خوبی مدیریت میکرد و اخبار روز و مطالب سودمندی را به اشتراک میگذاشت. جلسات دینی را خوب تحت پوشش قرار میداد و گزیدهای از سخنان عالمان را به سمع و نظر دیگران میرساند. هرگاه وظیفهای به او محول میشد با نهایت دقت آن را انجام میداد. در مجریگری، سخنوری، شعرسرایی سرشار از استعداد بود. هنوز شعرِ 《درسی که درس دین است شیرین و دلنشین است》 که با آن صدای دلربایش میخواند در گوشهایم زمزمه میکند. باوجود همهی این مشغلهها با قلم نیز در ارتباط بود. کتاب چلچله اثر همین مولوی جوانی است که دیروز به خاک سپرده شد.
▫️پدری مهربان بود
کارهای روزمره، مولوی حبیبالله را از تربیت فرزندانش غافل نکرده بود. پسرش عدنان، دوم دبستان دانشآموز من بود. از ارتباطش با معلم و مدیر، از تماسها و رفتوآمدهایش، به خوبی معلوم بود که وی برای فرزندانش پدر خوبی است.
عدنان در کلاس قرآن و درسهای دیگر به خاطر انظباط و درسش، جوایز زیادی میگرفت. حیف شد فرزندانش از وجود چنین پدری محروم شدند.
▫️بیماری و وفات ایشان
این مولوی فعال و جوان، ماههای زیادی را با بیماری سرطان گریبانگیر بود. چندین بار به شیراز رفت، اما از دست پزشکان کاری برنیامد. چند هفتهی پیش که به دیدار اساتید دارالقرآن رفتیم مولوی حبیب حضور داشت. سرطان، بدجوری به چهره و جسمش تاخته بود. در جمع، شیر گرم شتر خواست و گفت: طبیبان گفته اند شیر گرم شتر برای این بیماری مفید است.
مولوی حبیب در حیات خویش، کارنامهی درخشانی را برای خود به ارمغان گذاشت سپس به کاروان عالمان ازدسترفته پیوست. الله وی را غریق رحمت کند و به خانوادهاش صبر جمیل عنایت بفرماید.
درگذشت این عزیز را خدمت خانوادهاش، همکارانش در دارالقرآن، به ویژه مدیریت محترم جناب مولانا محمد اسحاق سپاهی تسلیت عرض میکنم.
علیمحمد اسماعیلینژاد
۲۷ آذر ۱۳۹۹
دیدگاهتان را بنویسید